یه متن عاشقانه از فرزاد
«یا راحم العبرات »
حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند...
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی...
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی...
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم...
عاشق تر از گلبرگ ، عاشق تر از شبنم...
عاشق تر از حرفهایی که روزهای بارانی زیر چتر گفتم...
و از آسمان چتر بالاتر نرفت...
باران آسمان را فریب میدهد که به زمین دل ببازد...
و زمین فریب میخورد...
تا آسمان دل خوش کند به عشوه های پنهانی...
در این باران کوتاه که بلند تر از احساس دوری توست...
حس خوبی دارم حتی اگر ابر خورشید را پنهان کند...
و باران گریه هایم را ،
حس خوبی دارم به تو که نزدیکی.....!
« به قلم استاد گرانقدرم ؛ فرزاد حسنی »![]()
*******************
من این شعرو خیلی دوست دارم که تقدیمش میکنم به ... فرزاد ...
بخون حالشو ببر !
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
نشد ....!
*******************
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید ....
شب را چه گنه ... ![]()
و باز هم تلخی خداحافظی و ....دوری .....دلتنگی.....
پس؛
شب و روزتون قشنگ ......![]()
خداحافظ ....همین حالا .....که من تنهام....... ![]()
![]()
![]()
راستی نظر یادتون نره!![]()
![]()
![]()